چرا امام راحل از قطعنامه ۵۹۸ به عنوان جام زهر یاد کردند؟
تاریخ انتشار: ۳۰ تیر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۸۶۸۴۱۷۰
عضو هیات رئیسه کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس با اشاره به سالروز پذیرش قطعنامه ۵۹۸ به این پرسش که چرا رهبر کبیر انقلاب این قطعنامه را جام زهر نامیدند، پاسخ داد. به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، با اشاره به سالروز پذیرش قطعنامه ۵۹۸ که تیر ماه سال ۶۶ منعقد شد، گفت: امام عزیزمان از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ به عنوان جام زهر نام برده اند، نسل عوض شده است و افراد جدیدی آمده اند، اما هنوز پاسخی این پرسش داده نشده که چرا از این قطعنامه به عنوان جام زهر یاد شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی ادامه داد: شهیدان دفاع مقدس از جمله شهید کاظمی، شهید خرازی، شهید باکری، شهید بابایی و شهدای عزیز دیگر، معقتدان ناب اسلام و پیروان حقیقی امام امت بودند و دنبال این بودند به اهداف امام جامع عمل بپوشانند، اما اواسط جنگ یعنی سالهای ۶۲ و ۶۳ جریانی فعالیت خود را شدت بخشید که شروع به کارشکنی کردند.
نماینده مردم مراغه در مجلس شورای اسلامی با اشاره به اینکه جریان مک فارلین نمونه چنین جریانهایی بود، مطرح کرد: این جریانها واسطه فرستادند تا آمریکا میانجیگری کند و جنگ تمام شود حتی امام را دور زده بودند؛ با این حال ایشان جلوی مذاکره سازشکارانه ذلیلانه را گرفتند، اما لیبرالها دست از تحرکات خود برنداشتند. امام فرموده بودند جنگ در رأس امور است، اما آنها همه کارها را انجام میدادند، ولی آن طور که باید به جنگ کمک نمیکردند و آرام فضای جبهه را به گونهای جلوه دادند تا مردم به این نتیجه رسیدند که جنگ فقط برای عدهای خاص است و کمتر در جبههها حضور پیدا کردند.
این نماینده مجلس اظهار داشت: جریان لیبرال گزارشی را به حضرت امام ارائه کرد که دیگر نمیتوان جنگ را ادامه داد، امام میدیدند اگر در این جنگ ایران به نمایندگی ملت اسلام پیروز شود، جغرافیای سیاسی جهان بهم میخورد و ژئوپلیتیک عالم دست خوش تغییر خواهد شد، ایشان دیدند به دلیل عملکرد لیبرالها یا باید جمهوری اسلامی را حفظ کنند یا اینکه تن به شکست در جنگ بدهند. در سال ۶۶ امام دیدند در آستانه پیروزی مطلق هستیم، از این رو رهاکردن ملت در آستانه پیروزی خیانت به آرمان رسول الله محسوب میشود و تب جنگ در کشور جز با سقوط صدام فرو نخواهد نشست، بر آن شدند که اصل نهضت اسلام که در جمهوری اسلامی بود را حفظ کنند و قطعنامه را پذیرفتند و این قطعنامه شد جام کشنده و زهر.
علیزاده در ادامه گفت: بعد از اینکه قطعنامه پذیرفته شد حملات شدید به جریان اسلامی لیبرال شروع شد، و امام در پیام به فرزندان شهدا، جهادی ها، کارگران، سپاه، بسیج از جریان بسیار خطرناکی به نام لیبرالها اسم بردند، امام تاکید داشتند تا زمانی که هستند اجازه نخواهند داد منافقین، مردم بی پناه را نابود کنند، نخواهند گذاشت ایادی شرق و غرب در این کشور به حکومت برسند.
این نماینده مجلس افزود: جریان لیبرال به زعم خود پیش رفت، اما امام امت و مقام معظم رهبری با هدایتهایی که داشتند اجازه ندادند جریان اسلام ناب نابود و اسلام لیبرال پیروز شود.
وی بیان کرد: امروز هم جنگ و چالش اصلی در جمهوری اسلامی همین نبرد دو اسلام است، اسلامی ناب محمدی و اسلام آمریکایی یا اسلام لیبرال ها؛ تبلور این اسلام در نکاتی است که حضرت آقا میفرمایند، تبلور در رویارویی دوگانههایی است مانند «اسلام مقاومت و اسلام سازش»، «اسلام خدا و اسلام کدخدا»، «اسلام ما میتوانیم و اسلام ما نمیتوانیم»، «اسلام محرومین و مستضعفین و اسلام مرفهین بی درد»، اسلامی که میتواند جهان را اداره کند، اسلامی که نمیتواند و باید کدخدا را ببینیم «عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس عنوان کرد: با رهبریهای حضرت آقا جریان اسلام لیبرال در آستانه شکست کامل است، انتخابات مجلس یازدهم نشان داد جریان اسلام لیبرال به حاشیه رفته، اسلام لیبرال در سالهای گذشته چند بار شانس خود را امتحان کرد تا نظام سقوط کند، این جریان همچنان هست و با قوت هم ادامه دارد، اما جبهه اسلام ناب در آستانه پیروزی مطلق است.
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: امام خمینی قطعنامه 598 رهبر کبیر انقلاب نمایندگان مجلس شورای اسلامی اسلام لیبرال جریان اسلام قطعنامه ۵۹۸ لیبرال ها جام زهر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۶۸۴۱۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
امام صادق(ع) و عبور از دوگانههای باطل
یکی از ابعاد مهم در سیره امام صادق(ع)، نهضت علمی و فرهنگی گستردهای بود که توسط ایشان جریان پیدا کرد. امام صادق(ع) نهضتی را که پدر بزرگوارش، امام محمد باقر(ع) آغاز کرده بود، به اوج رساند. عصر امام صادق(ع) یکی از پرتحولترین دورههای تاریخ اسلام است. این دوران با تضارب افکار و اندیشهها و پیدایش نحلههای مختلف و انواع انحرافها و بدعتها و عقاید باطل در جامعه همراه بود. بسیاری از این جریانهای فکری، دوگانههای باطلی بود که در برابر یکدیگر شکل گرفته بود و امام صادق(ع) با عبور از هر دو جریان، جریان سومی را به عنوان خط اصیل معارف اسلامی تبیین کردند.
اکنون برخی از این دوگانههای انحرافی و نحوه عبور امام صادق(ع) از آنها و تبیین جریان سوم و اصیل را بازگو میکنیم.
برخی از دوگانههای انحرافی در زمان امام صادق(ع)
جریان «اهل حدیث» یکی از جریانهای فکری دوران حضرت بود که تمرکز خود را روی روایات قرار داده و تعقل را کنار گذاشته بود، در مقابل این جریان «اهل رأی» بودند که در عقلگرایی افراط داشتند و به متون وحیانی توجهی نداشتند.
جریانی دیگر به نام «جبریه» قائل به جبر بودند و اختیار انسان را با استناد به توحید عملی زیرسؤال میبردند و در مقابل این جریان، «مفوّضه» انسان را بهصورت کامل مختار دانسته و عملاً سلطه و اراده الهی نسبت به افعال انسان را زیرسؤال میبردند. همچنین در رویکردهای تفسیری، جریانی بود که بهصورت کلی امکان تفسیر قرآن را زیرسؤال برده و قرآن را قابل تفسیر نمیدانست و جریانی دیگر بدون هیچ چارچوب مشخصی، به تفسیر قرآن میپرداخت تا جایی که کار به تفسیر رأی کشیده میشد.
در مباحث خاصتر و جزئیتر کلامی، جریانی در بحث خداشناسی و صفات الهی، قائل به تعطیل بود و «معطله» نام داشت. در برابر آن، جریان «مشبهه» و یا «مجسمه» بود که خدا را به مخلوقاتش تشبیه میکرد و برخی از آنها برای خدا جسم قائل بودند.
مقابله با دوگانههای انحرافی با تبیین جریان سوم
گفتیم اهل حدیث، کسانی بودند که عقل و علم را بهطور مطلق انکار کرده و تنها بر ظواهر قرآن و حدیث تکیه میکردند. این جریان درواقع اهل «جمود بر نص» بود و هرگونه تعقل در متن را کنار میگذاشت. در مقابل این جریان، جریان اهل رأی بود که عقلگرایی افراطی را دنبال میکرد و در استنباطهای فقهی نیز به جای تکیه بر متون دینی، اهل قیاس و استحسان بود. این جریان نیز در واقع اهل «اجتهاد در برابر نص» بود. امام صادق(ع) در برابر این دو جریان، جریان سومی را مطرح کرد که عبارت است از: «اجتهاد در نص». به این معنا که امام صادق(ع) نوعی جریان فقاهتی را تثبیت کرده و توسعه داد که در آن، تکیه بر منابع اصیل دینی و نصوص کتاب و سنت با رویکرد اجتهادی و بهکارگیری تعقل در استفاده از نصوص دینی محوریت داشت. این جریان از یک طرف مرزبندی با جریان اهل حدیث داشت، چرا که تعقل را به کار میگرفت و از طرف دیگر مرزبندی با جریان اهل رأی داشت، از این نظر که مبنا را منابع شرعی قرار میداد. این جریان سوم، عبور از دوگانه باطل جمود بر نص و اجتهاد در برابر نص بود.
در بحث توحید و امکان شناخت صفات خداوند، گفتیم اهل تعطیل معتقد بودند عقل آدمی راهی به شناخت اوصاف الهی ندارد و عملاً مانع هرگونه قضاوت درباره صفات خدا میشدند. در مقابل نیز اهل تشبیه معتقد بودند میان اوصاف الهی و انسان به لحاظ معنایی تفاوتی نیست و اوصاف خالق را به اوصاف مخلوقات تشبیه میکردند. امام صادق(ع) منظر کلامی متفاوت و نگاه سومی را به عنوان «اثبات بلاتشبیه» مطرح کرد. به این بیان که عقل میتواند صفات خدا مانند وجود، علم، قدرت و حیات را اثبات کند؛ اما نمیتواند به کُنه صفات الهی راه پیدا کند. پس ما صفات جمال و جلال خداوند را اثبات میکنیم؛ بدون اینکه خدا را به مخلوقاتش تشبیه کنیم.
یکی دیگر از مباحث کلامی، بحث مهم و پیچیده جبر و اختیار است. عدهای قائل به جبر شدند و با اتکا به توحید عملی، هرگونه اختیار را برای انسان نادیده گرفتند. به این معنا که ما اگر موحد هستیم، باید همه افعال را فعل خدا بدانیم و افعال انسان نیز مخلوق خداست و انسان در آن نقشی ندارد. در این نگاه هرگونه اراده و اختیاری برای انسان نفی میشود. در مقابل آن، جریانی قائل به تفویض بودند. به این معنا که میگفتند انسان در افعال خود کاملاً مختار و آزاد است و خدا نیز سلطهای بر افعال او ندارد. پس افعال انسان صرفاً با اراده و اختیار انسان انجام میشود.
امام جعفر صادق(ع) اینجا نیز در برابر هر دو جریان انحرافی، جریان سومی را با عنوان «امر بین الامرین» مطرح کرد. حدیث معروف «لاجبر و لاتفویض بل امرٌ بین الأمرین» اشاره به همین جریان سوم دارد. ما با وجدان خودمان درک میکنیم که قطعاً مجبور نیستیم و دارای اراده و اختیار هستیم. از طرفی قول به جبر، ظلم به خدای متعال است. اینکه ما انسان را مجبور بدانیم و در همین حال، او را مکلف بدانیم، معنا ندارد. تکلیف و عقوبت انسان بهواسطه فعلی که اختیاری دخصوص آن نداشته، ظلم و قبیح است و چنین چیزی نسبت به خدای متعال، محال است.
از سوی دیگر اگر اختیاری داریم، خدا این اختیار را به ما داده و ما به اذن او است که میتوانیم افعال خودمان را انجام دهیم، نه اینکه خدا دیگر بر ما سلطهای نداشته باشد. پس نه جبر درست است و نه تفویض و این همان امرٌ بین الأمرین است. همچنان که بزرگان دین فرمودهاند انسان در هر رکعت نمازش با جمله «بِحَولِ الله وَ قُوَّتِهِ اَقُومُ وَ اَقْعُد» نفی جبر و تفویض میکند. در واقع با عبارت «اقوم و اقعد» نفی جبر میکنیم و با عبارت «بحول الله و قوته» نفی تفویض.
در بحث تفسیر قرآن نیز اشاره شد عدهای هرگونه تفسیر قرآن را منع کرده و بر این باور بودند امکان فهم قرآن برای انسان وجود ندارد. به اعتقاد آنان قرآن یک متن معماگونهای است که فقط باید تلاوت شود. در برابر آنها، جریان دیگری نیز آنچنان در تفسیر آیات افراط میکردند که عملاً هیچ چارچوبی برای تفسیرشان وجود نداشت و هر چه به ذهنشان میرسید در مورد آیات قرآن گفته و رسماً تفسیر به رأی میکردند. امام صادق(ع) در برابر هر دو جریان، جریان سومی را به نام «تفسیر اجتهادی» که تفسیر بر مبنای حجت بود، بیان کرد. اکنون نیز مفسران شیعی از همین مبنا برای تفسیر آیات الهی پیروی میکنند. به این معنا که قرآن قابل فهم است و امکان تفسیر قرآن نیز وجود دارد؛ اما در چارچوب علم یا دلیل علمی. به بیان دیگر، ما باید برای هر برداشت تفسیری، حجت و دلیل معتبر داشته باشیم. این همان روش تفسیر اجتهادی است.
امام صادق(ع)، پایهگذار کلام، فقه و تفسیر شیعه
دوگانههای باطل جمود بر نص و اجتهاد در برابر نص، تعطیل و تشبیه، جبر و تفویض، منع از تفسیر و جواز تفسیر به رأی، همگی نمونههایی از جریانهای انحرافی و باطلی بود که در دوران امامت امام صادق(ع) رواج داشت و امام با نهضت علمی و فرهنگی همهجانبهای که به راه انداخت و معارف فراوانی که عرضه کرد و شاگردان فراوانی که پرورش داد، خط اصیل معارف اسلامی را تبیین و تثبیت کرد.
ما امروز میراثدار همان خط اصیلی هستیم که امام صادق(ع) در برابر این جریانهای انحرافی ترسیم کرد. کلام شیعه و فقه شیعه و تفسیر شیعه، محصول تبیین همهجانبه امام صادق(ع) و مرزبندی با جریانهای فکری انحرافی و دوگانههای باطل است.
منبع: روزنامه قدس