Web Analytics Made Easy - Statcounter

غضنفری تصریح کرد: همان طور که امام علی علیه السلام در جنگ صفین توسط نزدیکان خود مجبور به پذیرش آتش بس تحمیلی شد امام نیز قطعنامه ۵۹۸ را با تحمیل نزدیکان و مسئولان وقت پذیرفت. به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، کامران غضنفری، پژوهشگر و محقق تاریخ معاصر در مناظره پیرامون قبول قطعنامه ۵۹۸ که با عنوان تحمیل خائنانه، تدبیر عاقلانه و با حضور حسین علایی از فرماندهان سپاه در هشت سال دفاع مقدس که به همت بسیج دانشجویی دانشگاه تهران برگزار شد، گفت: امام با نارضایتی و عدم میل مجبور به پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شد چرا که این قطعنامه مدنظر امام نبود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



وی با بیان اینکه طبق بیانات رهبری پذیرش قطعنامه توسط مام خمینی مدبرانه بوده و این هم صحیح است، تصریح کرد: همان طور که امام علی علیه السلام در جنگ صفین توسط نزدیکان خود مجبور به پذیرش آتش بس تحمیلی شد امام نیز قطعنامه ۵۹۸ را با تحمیل نزدیکان و مسئولان وقت پذیرفت.

غضنفری تصریح کرد: به تعبیر مالک اشتر در جنگ صفین چند ضربه شمشیر تا نابودی فتنه معاویه باقی نمانده بود، اما اطرافیان امام علی علیه السلام گفتند یا بگو به مالک برگردد و یا ما گردنت را می‌زنیم به همین دلیل امام علی علیه السلام را در شرایطی قرار دادند که چاره‌ای جز پذیرش آتش بس و حکمیت تحمیلی نداشت و اگر تن نمی‌داد اساس اسلام به خطر می‌افتاد و معاویه اسلام را نابود می‌کرد همین اتفاق نیز برای امام حسن علیه السلام افتاد به گونه‌ای که امام حسن علیه السلام برای نابودی معاویه لشکرکشی کرد، اما نزدیکانش نیز او را وادار به پذیرش صلح کردند و در واقع یک ۵۹۸ هم به امام حسن علیه السلام تحمیل شد.

این پژوهشگر و محقق تاریخ معاصر بیان کرد: امام حسن علیه السلام مدبرانه و عاقلانه‌ترین تصمیم را در زمان خود گرفت، اما اطرافیان، فرماندهان و اصحاب دور و بر او کاری کردند که چاره‌ای جز صلح با معاویه نداشته باشد.

وی گفت: در دوم شهریور ماه سال ۶۵ در مورد صلح امام حسن علیه السلام گفتند این صلح، صلح تحمیلی بود، چون اشخاص خائنی که دور امام جمع شده بودند او را وادار به صلح کردند و این صلحی را هم که به ما می‌گویند این گونه است. در واقع اطرافیان امام حسن علیه السلام او را به گوشه رینگ بردند و او چاره‌ای جز صلح نداشت اگر سازش نمی‌کرد اساس اسلام ضربه می‌خورد. معتقدم امام حسن علیه السلام تصمیم مدبرانه‌ای گرفت، ولی این تصمیم ناشی از خیانت اطرافیان او بود.

غضنفری اظهار کرد: امام خمینی هم در سال ۶۷ دچار شرایطی مشابه امام حسن شد، اما سوال این است که چه می‌شود امام یک روز بعد از سرنگونی هواپیمای ایرانی مردم را به حضور در جبهه‌ها برای جنگ با آمریکا دعوت می‌کند و در عین حال ۱۰ روز بعد مجبور می‌شود تا جام زهر را بنوشد؟ سوال دیگر این است که در جلسه ۲۳ تیر سال ۶۷ چه حادثه‌ای اتفاق افتاد که امام مجبور شد که ۱۸۰ درجه نظر خود را در مورد جنگ تغییر دهد؟

این پژوهشگر و محقق تاریخ معاصر بیان کرد: امام بعد از پذیرش قطعنامه گفت من تا چند روز قبل به همان شیوه جنگ و دفاع اعتقاد داشتم با این وجود می‌توان گفت که در جلسه ۲۳ تیر سال ۶۷ اتفاقاتی افتاده که منجر به تغییر نظر امام شده است.

همچنین سردار حسین علایی از فرماندهان سپاه در دفاع مقدس گفت: من هم معتقدم که امام علاقه نداشتند جنگ را با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ تمام کنند و دوست داشتند این اتفاق با شکست عراق و تشکیل حکومت توسط مردم عراق به پایان برسد. البته من معتقدم تمام کسانی که در جنگ اطراف امام بودند مثل هاشمی رفسنجانی، میرحسین موسوی، محسن رضایی و حسنی سعدی فرمانده ارتش کمک کردند و توان خود را قلبا برای پیروزی در جنگ به کار گرفتند، اما این آمریکا، شوروی و عراق بودند که باعث تحمیل قطعنامه ۵۹۸ بر کشورمان شدند.

وی با بیان اینکه همه اطرافیان امام خمینی وفادار و خوب بودند، تصریح کرد: امام گفتند من به تعهد، دلسوزی و صداقت کارشناسان نظامی سطح بالای کشور اعتقاد دارم پس قبول قطعنامه به مصلحت نظام بود و مسئولان کشور به اتکای به خود این تصمیم را گرفتند و کشور‌های دیگر در این کار دخالت نداشتند.

علایی با اشاره به اینکه امام در ۶ مرداد سال ۶۶ و بعد از تصویب قطعنامه علت پذیرش قطعنامه را فشار کشور‌های خارجی و نه فشار اطرافیان خود دانستند، تصریح کرد: امام می‌گفت باید مشخص شود متجاوز کیست، چون برخی‌ها ابهام ایجاد می‌کردند که شاید ایران عراق را برای حمله تحریک کرده است.

وی افزود: ا، چون ما در نیمه راه پیروزی در مقابل عراق بودیم آمریکا و شوروی فشار آوردند تا ما قطعنامه را بپذیریم پس پذیرش قطعنامه به دلیل فشار آمریکا و شوروی بود و نه از سوی یاران امام.

این پژوهشگر دفاع مقدس با بیان اینکه ما چه سودی می‌بریم که بگوییم یاران امام قطعنامه را به او تحمیل کردند، گفت: رهبر معظم انقلاب دو سال بعد از پایان جنگ که صدام معاهده ۱۹۷۵ را پذیرفت به آقای هاشمی به عنوان فرمانده جنگ مدال دادند پس می‌توان گفت داخلی‌ها همه خود را برای امام و آرمان امام که اسلام بود فدا می‌کردند پس باید از آن‌ها تجلیل کنیم، چون امام از آن‌ها تجلیل می‌کرد.

علایی تصریح کرد: جنگ دو طرف دارد با این وجود طرف مقابل بیکار نمی‌نشیند پس ما نیز باید تمام توان خود را در جنگ به کار می‌گرفتیم واقعیت این است که مردم ما تا سال ۶۵ تا آخرین قطره خون جنگیدند و ۴۱ هزار شهید دادیم، ولی مسئله‌ای که وجود دارد این است که جنگ باید برای پیروزی و نه برای منهدم شدن باشد به همین دلیل امام با پذیرش قطعنامه جلوی جنگ را گرفت و البته حاصل این قطعنامه پیروزی برای ایران بود چرا که امروز خبری از صدام خانواده او و حزب بعث نیست.

وی بیان کرد: اگر قطعنامه را نمی‌پذیرفتیم کشور‌های حامی عراق برای حمایت از صدام وارد عمل می‌شدند و ما را نابود می‌کردند و معتقدم این اتفاق می‌افتاد چرا که آمریکا ناو‌های خود را به خلیج فارس آورده بود و علاوه بر انهدام چند ناو ارتش چهار سکوی نفتی ما را نیز منهدم و ۴۰۰ میلیون دلار به ما خسارت زده بود و در آخرین اقدام خود هواپیمای مسافربری کشورمان را سرنگون کرد. به هر روی آمریکا جنایتکار و متجاوز است و ما یک کشور تنها بودیم.

وی بیان کرد: واقعیت این است که آمریکا و شوروی می‌گفتند که جنگ نباید پیروز داشته باشد به همین دلیل قطعنامه را به ما تحمیل کردند.

این پژوهشگر دفاع مقدس با اشاره به اینکه امام خمینی همواره دنبال پایان دادن جنگ با حفظ تمامیت ارضی و خروج عراق از خاک کشورمان بود، اظهار کرد: امام به حرف کارشناسان نظامی گوش می‌کرد و اهل مشورت بود با این وجود وظیفه ما این است که از تمام کسانی که در دفاع مقدس به خاطر انقلاب و اسلام جنگیدند تجلیل کنیم و آن‌ها را زیر سوال نبریم.

علایی بیان کرد: امام خمینی خالصانه و مخلصانه قطعنامه را پذیرفت و گفت که من از هر آنچه که گفتم گذشتم به همین دلیل خداوند به ایران کمک کرد و پس از پذیرش قطعنامه ما به تمام نتایجی که می‌خواستیم، رسیدیم.

غضنفری تصریح کرد: بنده جایی ندیدم که در جلسه ۲۳ تیر سال ۶۷ که امام در آن جام زهر را سرکشیدند نمایندگان شوروی و آمریکا نیز حضور داشته باشند به هر روی در این جلسه کسانی که حضور داشتند سران سه قوه و مرحوم احمد آقا بودند بنابراین بحثی که وجود دارد این است که امام تا ۲۳ تیر ۶۷ همچنان در مقابل اصرار‌های مکرر هاشمی رفسنجانی برای پذیرش قطعنامه مقاومت می‌کرد و حتی در جلسه ۲۳ تیر ۶۷ نیز حاضر به پذیرش قطعنامه نبود، ولی هاشمی رفسنجانی شرایط جنگ را توضیح داد که پس از آن امام پرسیدند ما باید چه کار کنیم و او گفت باید قطعنامه را بپذیریم، ولی امام حاضر به پذیرش نبود.

این پژوهشگر و محقق تاریخ معاصر با بیان اینکه هاشمی می‌گوید که امام در جلسه ۲۳ تیر یک جمله‌ای را گفت که ما آن را نپذیرفتیم، ولی به این جمله اشاره نکرده تصریح کرد: هاشمی در آن جلسه خطاب به امام می‌گوید اگر پذیرش قطعنامه برای شما مشکل است من به عنوان جانشین فرمانده کل قوا قطعنامه را می‌پذیرم و بعد شما بگویید من به صورت سرخود این کار را انجام داده ام و سپس من را محاکمه کنید.

وی تصریح کرد: چند سال بعد از پایان جنگ رهبر معظم انقلاب به نکته‌ای که هاشمی به عنوان جمله امام در جلسه ۲۳ تیر ۶۷ آن را افشا نکرد اشاره کردند به گفته رهبر انقلاب امام به هاشمی رفسنجانی گفته بودند که من کنار می‌روم و شما کس دیگری را بیاورید و بعد هر کاری خواستید بکنید و این همان جمله‌ای که هاشمی به عنوان حرف امام آن را نگفت.

غضنفری گفت: اینکه امام خطاب به هاشمی رفسنجانی گفته اند من کنار می‌روم و شما کس دیگری را بیاورید و هر کاری خواستید بکنید معنایش این است که امام در جلسه ۲۳ تیر ۶۷ هم حاضر به پذیرش قطعنامه نبوده با این وجود نقد من به آقای علایی این است که چرا می‌گویند شوروی و آمریکا قطعنامه را به امام تحمیل کردند.

این پژوهشگر و محقق تاریخ معاصر گفت: رهبر معظم انقلاب در سال ۷۵ عنوان کردند پذیرش قطعنامه به خاطر تحمیل آمریکا نبود و البته امام هم کسی نبودند که زیر تحمیل آمریکا بروند پس پذیرش قطعنامه به خاطر مسائلی بود که برخی مسئولان سیاسی در جلسه ۲۳ تیر ۶۷ به امام تحمیل کردند.

وی خطاب به علایی تصریح کرد: آقای علایی این حرف یعنی چه که همه مسئولان در جنگ خدمت کردند و کوتاهی نداشتند نعوذبالله مگر امام دچار حالت غیرعادی و عدم تعادل شده بودند که قطعنامه را پذیرفتند؟

وی بیان کرد: امام وقتی که هاشمی گفت من مسئولیت پذیرش قطعنامه را به عهده می‌گیریم از این جمله احساس خطر کرد و گفت اگر قرار بر پذیرش باشد من خودم مسئولیت آن را می‌پذیرم، اما سوال این است که چرا امام از این جمله هاشمی احساس خطر کرد پاسخ این است که در صورت اعلام پذیرش قطعنامه توسط هاشمی رفسنجانی هیچ کدام از رزمندگان در جبهه زیر بار قطعنامه نمی‌رفتند و آن را به منزله خطای بزرگ از جانب هاشمی تلقی می‌کردند پس اگر دست رزمندگان به او می‌رسید تکه بزرگش گوشش بود و کشور به آشوب کشیده می‌شد به همین دلیل امام گفت اگر قرار به پذیرش قطعنامه باشد من خودم قطعنامه را می‌پذیرم.

غضنفری با بیان اینکه هاشمی رفسنجانی در خصوص دریافت مالیات جنگی از مردم به امام گزارش خلاف واقع داد، تصریح کرد: دولت فقط پنج درصد از هزینه جنگ را تامین می‌کرد و ۶۰ تا ۷۰ درصد این هزینه‌ها را مردم می‌دادند و این در حالی است که به گفته محسن رضایی دولت فقط ۱۲ درصد بودجه جنگ را داد و البته سرلشکر باقری رئیس ستاد کل نیرو‌های مسلح این رقم را بین ۱۳ تا ۱۴ درصد عنوان کرده است.

این پژوهشگر و محقق تاریخ معاصر با اشاره به اینکه میرحسین موسوی، نخست وزیر وقت باید بودجه جنگ را اختصاص می‌داد، اظهار کرد: صدام حدود ۸۰ درصد بودجه این کشور را به جنگ اختصاص داده بود با این وجود می‌توان گفت صدام کسی بود که به حرف امام که خطاب به مسئولان گفته بود جنگ را در صدر اولویت‌های کشور قرار دهید عمل کرده بود و در مقابل مسئولان ما بی خیال بودند به گونه‌ای که با بودجه‌ای که به جنگ اختصاص می‌دادند نه تنها جنگ اولویت آن‌ها نبود بلکه به عنوان یک مسئله دست چندم به حساب می‌آمد.

علایی تصریح کرد: اینکه بگوییم در جلسه ۲۳ تیر ۶۷ صحبتی شده که آن صحبت موجب پذیرش قطعنامه یا عدم پذیرش آن شده ساده انگارانه است واقعیت این است که در آن جلسه هیچ کس و حتی رهبر معظم انقلاب نیز مخالف پذیرش قطعنامه ۵۹۸ نبودند.

وی با طرح این سوال که اگر قطعنامه را نمی‌پذیرفتیم آیا جنگ به نفع ما پیش می‌رفت یا عراق؟ اظهار کرد: در فروردین سال ۶۷ عراق حملات خود را با کمک ایران به کشورمان شروع کرد و ما تمام سرزمین‌هایی را که طی ۶ سال گرفته بودیم از فروردین تا تیر ماه که قطعنامه را پذیرفتیم از دست دادیم پس عراق روی دور پیروزی بود و ما نبودیم.

وی اظهار کرد: عراق تنها در یک عملیات توانست ۱۷ هزار نفر از نیرو‌های ارتش و ۵۰۰ تانک را با خود ببرد به گونه‌ای که سربازان ما تا خرم آباد فرار کرده بودند پس می‌توان گفت که ورق علیه ما برگشته بود و این در حالی بود که هیچ کشوری به ما هیچ چیز نمی‌داد و قیمت نفت نیز بین ۶ تا ۷ دلار کاهش یافته بود.

این پژوهشگر جنگ با بیان اینکه در آن مقطع دولت می‌توانست دو کار انجام دهد و آن هم اینکه نصف پول نفت را به جنگ و نصف آن را نیز به مردمی که درآمدی نداشتند اختصاص دهد، اظهار کرد: سوال این است که چگونه می‌توان از مردمی که درآمدی ندارند مالیات گرفت چرا که عراق تمام کارخانه‌های ما را از نیروگاه نکا گرفته تا کشتی‌های نفتی در تنگه هرمز را بمباران می‌کرد.

وی به جمله‌ای از شهید قاسم سلیمانی اشاره کرد و تصریح کرد: شهید سلیمانی به من گفت که ما در حال جنگ بودیم، اما از شدت خستگی در کنار کارون خواب مان برد و فردا صبح دیدیم که تانک عراقی در کنار ماست بنابراین من می‌خواهم بگویم که ما با کدام نیرو می‌خواستیم عراق را کنار بزنیم.

علایی با بیان اینکه نامه فرماندهان سپاه یک نامه واقعی بود، اضافه کرد: بحث من این است که اگر ما قطعنامه را نمی‌پذیرفتیم آیا می‌خواستیم صدام ما را با ذلت بیشتری روبرو کند؟ به هر روی مهمترین تصمیم این بود که ما با عراق نجنگیم و امام هم این کار را کرد.

وی با بیان اینکه اگر امام قطعنامه را نمی‌پذیرفت ما نمی‌توانستیم جلوی منافقین را هم بگیریم، اظهار کرد: اکثر اسرای ما در روز‌های آخر جنگ به اسارت گرفته شدند پس اگر ما قطعنامه را نمی‌پذیرفتیم عراق خوزستان را می‌گرفت و از طرفی معاهده ۱۹۷۵ را نمی‌پذیرفت.

علایی گفت: پیروزی دو بال می‌خواهد یک اقدام نظامی و یک استفاده از ابزار دیپلماسی، ولی واقعیت این است دستگاه ما به خوبی عمل نکرد.

وی گفت: در روز‌های اول که قطعنامه تصویب شد بعضی از مسئولان می‌گفتند که ما آن را نمی‌پذیریم، ولی امام خطاب به آن‌ها گفت که قاطعانه نگویید که ما نمی‌پذیریم.

وی با اشاره به اینکه اثرات قطعنامه ۵۹۸ ناشی از آثار کار نظامی است نه کار سیاسی تصریح کرد: ما جنگ را انجام می‌دهیم برای اینکه پیروز شویم نه خود را منهدم کنیم بنابراین امام با پذیرش قطعنامه از تسلیم شدن ایران جلوگیری کرد و به نوعی پیروزی سیاسی را برای کشورمان به ارمغان آورد. به هر روی سوال این است که آیا ما باید اجازه میدادیم که عراق مثل حلبچه شهر‌های ما را بمباران شیمیایی کند و ما به نشانه تسلیم دست‌های خود را بالا ببریم.

وی با اشاره به اینکه پذیرش قطعنامه توسط امام یک اقدام حکیمانه در راستای برگرداندن لبه تیغ جنگ به سود ملت ایران بود، اضافه کرد: بهترین تصمیم امام خاتمه دادن به جنگ بود.

غضنفری با بیان اینکه آقای علایی می‌گوید امام در جلسه ۲۳ تیر ۶۷ قطعنامه را نپذیرفت سوال این است که اگر در آن جلسه نپذیرفت پس کی قطعنامه را پذیرفتند؟ تصریح کرد: آقای هاشمی و رهبر معظم انقلاب هم معتقدند که امام در جلسه ۲۳ تیر ۶۷ قطعنامه را پذیرفتند و این در حالی است که امام تا پیش از این جلسه زیر بار قطعنامه نمی‌رفت.

وی تصریح کرد: ما از صدر اسلام تاکنون هر گاه رودررو در مقابل دشمن ایستادیم شکست نخوردیم، ولی هر جا شکست خوردیم از پشت به ما خنجر زدند و البته امام نیز در نامه خود به منتظری به خیانت دوستان اشاره کردند حالا شما آقای علایی بگویید که دوستان در خدمت امام بودند.

این پژوهشگر و محقق تاریخ معاصر خاطرنشان کرد: میرحسین موسوی وقتی در سال ۶۷ استعفا داد سه روز در خانه یکی از دوستان خود مخفی شد و هر چه امام به او پیام می‌داد جواب نمی‌داد با این وجود رهبر معظم انقلاب به امام گفتند استعفا را نپذیرید، چون میرحسین می‌خواهد خود را قهرمان جلوه دهد و بگوید من با پذیرش قطعنامه مخالف بودم و وقتی رهبری این را گفت امام گفتند این درست است و پس از آن به احمد آقا گفتند به میرحسین بگویید اگر تا ظهر نیاید و خودش را به من معرفی نکند من نامه‌ای نوشتم که اگر در رادیو خوانده شود نه دنیا برای میرحسین می‌ماند.

وی با بیان اینکه گزارش‌ها و نامه‌هایی که از زبان مسئولان سیاسی، اقتصادی و نظامی به امام داده می‌شد با خط دهی از جانب هاشمی ارائه می‌شدند، تصریح کرد: هم آن گزارش اقتصادی که میرحسین موسوی داده و گفته شد خزانه خالی است خلاف واقع بود و هم گزارشی که محسن رضایی داد و باعث شد که امام قطعنامه را بپذیرد.

غضنفری با اشاره به اینکه هاشمی تا سال‌ها نقش خود را در پذیرش تحمیل قطعنامه انکار می‌کرد و پذیرش آن را به گردن محسن رضایی و میرحسین می‌انداخت گفت: هاشمی در سال آخر حیات خود اعتراف کرد که من و آقای روحانی باعث پذیرش قطعنامه شدیم.

این پژوهشگر و محقق تاریخ معاصر با بیان اینکه یکی دیگر از گزارشات خلاف واقعی که به امام دادند این بود که مردم دیگر به جبهه نمی‌آیند تصریح کرد: لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) در همان ایام که گفته می‌شد مردم به جبهه نمی‌آیند به دلیل استقبال مردم از جنگ مجبور به ایجاد چهار گردان جدید در این لشکر شده بود. از طرفی امام زمانی که تصاویر مردم در جبهه‌ها را دیده بود گفته بود که اگر من می‌دانستم مردم این طور در جبهه هستند هرگز قطعنامه را نمی‌پذیرفتم بنابراین می‌توان گفت مسئولان گزارش کذب به امام می‌دادند.

وی تصریح کرد: آقای رضایی فرمانده وقت سپاه در نامه‌ای که به امام نوشته بودند تاکید داشتند که ما تا پنج سال نمی‌توانیم هیچ پیروزی داشته باشیم و حمله آفندی کنیم با این وجود چه طور پس از یک ماه بعد از این نامه به امام گفتند ما الان آماده حمله به بصره و تصرف آن هستیم. به هر روی سوالی که باید آقای رضایی پاسخ دهد این است که آیا آن نامه‌ای را به امام نوشتند درست بوده و یا این حرفی را که در مورد حمله به بصره و تصرف آن زدند.

وی تصریح کرد: ما در تابستان ۶۷ چنان قدرتی داشتیم که می‌توانستیم بصره را فتح کنیم و این در حالی است که آن امکاناتی را که محسن رضایی گفته بود نداشتیم به هر روی مسئولان به امام گزارش خلاف واقع داده و او را به گوشه رینگ فرستادندو مجبور به نوشیدن جام زهر کردند.

وی با تاکید بر اینکه مسئولان ما همان شرایطی را که برای امام علی و امام حسن ایجاد شده بود برای امام خمینی ایجاد کردند، خاطرنشان کرد: سوال بنده این است که آیا شکست ما در فاو و شلمچه طبیعی بود و یا این شکست‌ها یک نقشه از پیش طراحی شده بودند؟

علایی با بیان اینکه امروز مسئولان ما فکر می‌کنند، چون آمریکا با ما دشمن است پس نباید با دشمن حرف بزنیم و دست‌ها را باز بگذاریم، تصریح کرد: با این شرایط ما اجازه می‌دهیم که دشمن هر کاری که می‌خواهد انجام دهد معتقدم ما باید علاوه بر اینکه از ظرفیت‌های بازدارندگی استفاده می‌کنیم ظرفیت دیپلماسی را نیز برای پیشرفت کشور به کار ببریم.

وی بیان کرد: بنده معتقدم اگر بعد از آزادسازی خرمشهر به نظر امام عمل می‌شد ۱۸ هزار نفر شهید نمی‌شدند، اما سوال این است که ما چرا جنگ را ادامه دادیم؟

این پژوهشگر دفاع مقدس با اشاره به اینکه در عملیات کربلای ۴ بالاترین توان ما پای کار آمد، اما نتوانستیم یک متر هم جلو برویم پس عملیات تنها وابسته به نیروی انسانی نیست که ما بخواهیم بصره را بگیریم، خاطرنشان کرد: آقایان به جای اینکه بگویند آمریکا و شوروی قطعنامه را به ما تحمیل کردند می‌خواهند یک عده‌ای را به هر دلیلی که آن‌ها را دوست ندارند بگویند خیانتکار هستند به هر روی بنده معتقدم اگر رهبر انقلاب هم امروز رهبر نبودند ایشان را نیز زیر سوال می‌بردند.

علایی با تاکید بر اینکه اگر حالا نیز قطعنامه ۵۹۸ اجرا شود به نفع ماست، چون ما هنوز خسارت جنگ را از عراق نگرفته ایم، تصریح کرد: سوال من از آقای غضنفری این است که الان که همه چیز در دست شماست چرا خسارت جنگ را از عراق نمی‌گیرید و چرا هنوز رودخانه اروند رود لایه روبی نشده است. پاسخ این است که عراقی‌ها اجازه لایه روبی نمی‌دهند به هر روی مگر نمی‌گویید نیروی قدس بر عراق حاکم است؟

غضنفری با بیان اینکه قدرت در کشور هفت سال در دست دولتی است که با حمایت آقای هاشمی رفسنجانی، خاتمی و میرحسین موسوی روی کار آمده خطاب به علایی گفت: آقای علایی دولت دست طرفداران شماست و این هاشمی، میرحسین و خاتمی بودند که تمام قد از این دولت حمایت کردند.

منبع: خبرگزاری دانشجو

کلیدواژه: قطعنامه 598 علایی مناظره امام علی علیه السلام امام حسن علیه السلام پذیرش قطعنامه ۵۹۸ قطعنامه را پذیرفت پذیرش قطعنامه پذیرش قطعنامه رهبر معظم انقلاب هاشمی رفسنجانی آمریکا و شوروی میرحسین موسوی همین دلیل تحمیل کردند توان گفت امام خمینی امام گفتند محسن رضایی خلاف واقع دفاع مقدس برای امام امام گفت سال ۶۷

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۴۸۳۵۶۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

راه‌های تقویت اعتماد به نفس با افزایش سن

اگر می‌خواهید با افزایش سن، اعتماد به نفس خود را تقویت کنید، باید برخی رفتارها را کنار بگذارید. در این مقاله، ۸ رفتاری که باید از آنها دوری کنید تا با اعتماد به نفس و مهربانی پذیرای سن خود باشید، معرفی می‌کنیم.

به گزارش فرطب، با ما همراه باشید تا با شناخت و خداحافظی از این رفتارها، گام‌های محکم‌تری به سمت پختگی و اطمینان بردارید.

۱) خداحافظی با نیاز دائمی به تایید

در زندگی، خواستن تایید دیگران کاملاً طبیعی است، اما با افزایش سن، تکیه مداوم بر این تایید می‌تواند به عزت نفس ما آسیب برساند. وقتی برای احساس خوب بودن به نظر دیگران وابسته باشیم، خودمان را از درون ضعیف می‌کنیم. یاد بگیرید به غریزه‌ها و تصمیم‌های خود اعتماد کنید و تنها تاییدی که واقعاً مهم است را از خودتان بجویید، تا با اعتماد به نفس بیشتری پیر شوید.

۲) فراموش کردن اشتباهات گذشته

همه ما در زندگی خود اشتباه می‌کنیم و این اشتباهات بخشی از فرایند یادگیری هستند. با بالا رفتن سن، مهم است که اشتباهات گذشته را رها کرده و اجازه دهیم تجربیات جدید ما را تعریف کنند. این نگرش نه تنها به ما کمک می‌کند تا با اعتماد به نفس بیشتری پیش رویم، بلکه موجب می‌شود که از هر فرصتی برای رشد و پیشرفت استفاده کنیم.

۳) اهمیت دادن به سلامت جسمانی

حفظ سلامت جسمانی با افزایش سن اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. ورزش منظم نه تنها به حفظ سلامت جسم کمک می‌کند بلکه روحیه و اعتماد به نفس را نیز تقویت می‌بخشد. فعالیت‌هایی مانند پیاده‌روی، یوگا یا حتی رقص، می‌توانند تأثیرات شگرفی بر سلامتی عمومی داشته باشند. به بدن خود اهمیت دهید و با فعال ماندن، جوانی و شادابی خود را حفظ کنید.

۴) رویارویی با تجربیات جدید

اجتناب از تجربیات جدید می‌تواند مانعی در مسیر رشد و توسعه شخصی باشد. خواه یادگیری مهارت‌های جدید، سفر به مکان‌های ناشناخته، یا تلاش برای کشف هویت جدید باشد، همه و همه می‌توانند به شما کمک کنند تا از زندگی لذت ببرید و در هر سنی اعتماد به نفس داشته باشید. به جای اینکه از تغییر بترسید، آن را به عنوان فرصتی برای یادگیری و تجربه‌کردن بپذیرید.

۵) توقف مقایسه با دیگران

مقایسه خود با دیگران یکی از رفتارهایی است که باید با آن خداحافظی کنید، زیرا این عمل می‌تواند اعتماد به نفس شما را به شدت تحت تأثیر قرار دهد. هر فردی مسیر منحصر به فرد خود را دارد و مهم این است که به جای مقایسه، روی پیشرفت‌ها و موفقیت‌های شخصی خود تمرکز کنید. این نگرش به شما کمک می‌کند تا با اعتماد به نفس بیشتری در مسیر زندگی قدم بردارید.

۶) ارزش قائل شدن برای علایق شخصی

زندگی پر از مسئولیت‌ها ممکن است ما را از تعقیب علایقمان باز دارد، اما برای حفظ اعتماد به نفس با افزایش سن، حیاتی است که به آن‌ها اهمیت دهیم. وقتی به چیزهایی که دوست داریم اهمیت می‌دهیم، نه تنها خوشحال‌تر می‌شویم، بلکه احساس ارزشمندی و اعتماد به نفس نیز تقویت می‌شود. پس فرصت‌هایی را برای نقاشی کشیدن، نوشتن، یا هر علاقه دیگری که دارید، فراهم کنید تا زندگی‌تان را با شور و اشتیاق پر کنید.

۷) پذیرش تغییر

تغییر یکی از ترس‌های بزرگ بسیاری از افراد است، اما یادگیری برای پذیرش آن می‌تواند به طرز چشمگیری به افزایش اعتماد به نفس کمک کند. تغییرات، چه کوچک و چه بزرگ، فرصت‌هایی برای رشد و یادگیری به همراه دارند. برای پذیرش تغییر، بر روی توانایی‌های خود تمرکز کنید و به خود یادآوری کنید که هر تغییری می‌تواند شروعی برای شروعی نو و بهتر باشد.

۸) باور به ارزش خود

یکی از چالش‌هایی که با افزایش سن روبرو می‌شویم، تردید در ارزش خودمان است. باور به ارزش شخصی و پذیرش این که شما به عنوان یک فرد، بی‌قید و شرط ارزشمند هستید، کلید افزایش اعتماد به نفس است. مهم است که به خودتان یادآوری کنید که شما ارزش دارید، نه تنها به خاطر دستاوردهایتان بلکه به خاطر انسانیت خود. شک در ارزش خود را کنار بگذارید و با اعتماد به نفس به پیش بروید، چرا که شما برای جهان ارزشمند هستید.

جمع بندی

اعتماد به نفس با افزایش سن تقویت می‌شود اگر به رفتارهای مخرب خود خداحافظی کنیم. پذیرش تغییر، توقف مقایسه با دیگران، رها کردن اشتباهات گذشته، اهمیت دادن به سلامت جسمانی، پرداختن به علایق شخصی، و داشتن باور به ارزش خود، همگی به ما کمک می‌کنند تا با اعتماد به نفس بالاتری زندگی کنیم. هر سنی فرصتی برای رشد و ارتقاء است؛ پس از آن به نفع خود استفاده کنید.

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • توصیه تاریخی پادشاه عربستان به صدام حسین درباره ایرانی‌ها
  • اعلام آمادگی دانشگاه قم برای پذیرش دانشجویان و اساتید اخراجی آمریکا
  • نبنزیا: شورای امنیت به گروگان آمریکا تبدیل شده است
  • راه‌های تقویت اعتماد به نفس با افزایش سن
  • جنگ کامران برای رویای بزرگ‌ با یک نمای ویژه(عکس)
  • علی‌اف: صلح در قفقاز جنوبی تنها از طریق عادی‌سازی روابط باکو-ایروان حاصل می‌شود
  • کینه قدیمی
  • هدف فدراسیون کشتی از اعزام یزدانی/ نگرانی برای تکرار اتفاق تلخ
  • مخالفت روسیه با پیش‌نویس قطعنامه سازمان ملل درباره سربرنیتسا
  • بایدن: حماس تنها مانع آتش بس فوری در غزه است